دلیل سیاسی این است که بعد از مرگ شاه عباس اول چهار نفر دیگر روی کار آمدند اما لیاقت و توانایی در اداره کشور را نداشتند .سیاست کشتن و کور کردن شاهزادگان و جلوگیری حکومت آنها بر ولایت ها باعث شد که شیوه کشور داری را نیاموزند .در نتیجه چنین سیاستی ، سلسله ی صفوی تقریبا از پادشاهی لایق و توانمند محروم ماند و در نتیجه ضعف و بی لیاقتی شاهان ،در بین وزیران و فرماندهان نظامی درگیری و جنگ در گرفت و انان از انجام دادن مسئولیت های خود باز ماندند.بنابراین امور حکومت مختل شد و هرج و مرج کشور را فرا گرفت .
دلیل نظامی هم این است که درچنین شرایطی گروهی از افغان ها در قندهار سر به شورش برداشتند و بعد از اینکه بر حاکم آن ولایت پیروز شدند ،به سوی اصفهان حرکت کردند . سلطان حسین صفوی که نمی توانست با این گروه شورشی کوچک مقابله کند ،بعد از چند ماه محاصره به ناچار تسلیم شد و به این ترتیب محمود افغان ،سردسته شورشیان بر پایتخت و بخش هایی از ایران مسلط شد .